- صفی الدین حلی (صَ یُدْ دی نِ حِلْ لی)
عبدالعزیز بن سرایابن علی بن ابی القاسم السنبسی الطائی. وی شاعر عصر خود بود در کوفه متولد و در حله (بین کوفه و بغداد) نشأت یافت و به تجارت پرداخت و به شام و مصر و ماردین و دیگر اماکن سفر کرد و مدتی به پادشاهان ارتقی پیوست و آنان را ثنا گفت و ایشان وی را صله های گران دادند. سپس به سال 726 به قاهره شد و سلطان ملک ناصر را بستود. تولد او به سال 677 هجری قمری است و به سال 750 درگذشت. او راست: دیوان شعر. العاطل الحالی. رساله فی الزجل و الوالی. الخدمه الجلیله. رساله فی وصف الصید بالبندق. (الاعلام زرکلی ص 525). مؤلف روضات الجنات وی را نیک ستوده است و گوید عالمی فاضل ومنشیی اریب و از تلامذۀ محقق نجم الدین جعفرحسن حلی است. او را قصیده ای بدیعه در 145 بیت است مشتمل بر 150 نوع از انواع بدیع و گوید وی از بزرگان شعرای شیعه بود و فضل و بزرگی و افلاق او بین الفریقین مسلم است و گوید صاحب امل الامل بر وی انکار کرده است که چرا در تغزلات خود شراب و امردان را فراوان می ستاید ولی این سخنان را نزد آنان تأویلها است. از اشعار اوست:
و لیس صدیقاً من اذا قلت لفظه
توهم من اثناء موقعهاامرا
ولکنه من ان قطعت بنانه
تیقنه قصداً لمصلحه اخری.
و او راست در مدح اهل البیت:
یا عترهالمختار یا من بهم
یفوز عبد یتولاهم
اعرف فی الناس بحبی لکم
اذ یعرف الناس بسیماهم
و لیس صدیقاً من اذا قلت لفظه
توهم من اثناء موقعهاامرا
ولکنه من ان قطعت بنانه
تیقنه قصداً لمصلحه اخری.
و او راست در مدح اهل البیت:
یا عترهالمختار یا من بهم
یفوز عبد یتولاهم
اعرف فی الناس بحبی لکم
اذ یعرف الناس بسیماهم
